کمندناک
کمندناک
خانه
سرآغاز
تماس با من
طبقه بندی موضوعی
فیلمینگ
(۲)
today and so on
(۷)
shut the F up
(۵)
music and so on
(۳)
crazy طور
(۳)
حوصله ندارم اما ... !
(۲)
uughh
(۲)
شعرینگ
(۲)
you
(۲)
عرق ریزی روح و تنبلی
(۳)
وجد معنوی
(۵)
Me
(۴)
در ادبیات غرقه شوی، همچون که در عیشی مدام
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۲)
آذر ۱۳۹۴
(۱)
مهر ۱۳۹۴
(۱۹)
شهریور ۱۳۹۴
(۱۸)
آخرین مطالب
۹۵/۰۲/۰۶
فلان فلان
۹۵/۰۲/۰۴
لش، لش تر از همیشه
۹۴/۰۹/۱۲
عاشقی بده .. اخ ه ... عاشق نشی یه وقت
۹۴/۰۷/۰۸
shut up! smoking never kills
۹۴/۰۷/۰۷
انسان، موجود بشری نیست مگر به وسیلۀ وفاداری
۹۴/۰۷/۰۶
در این حد خسته
۹۴/۰۷/۰۶
moonlight
۹۴/۰۷/۰۵
it's not so easy for me to be a romantic
۹۴/۰۷/۰۵
huh... and now you're thanking me for teaching you what love is
۹۴/۰۷/۰۵
جانم
پیوندهای روزانه
زندگی به سبک بیان!
پیوندها
ـمعلقـ
shut up! smoking never kills
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ
مهم نیست امشب چقدر دود بچپونم توی ریه هام.
امشب شبی نیست که بشه ازش رها شد.
۱
۲
۹۴/۰۷/۰۸
کمـ ند
نظرات
(۱۰)
۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۴
محمد StigMatiZed
:|
پاسخ:
: نمیدونم چه شکلی
۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۷
آقای استامینوفن
تو واسه من کبریت بکش من واسه تو ..
تنهات نمیزاریم امشب .. : )
پاسخ:
:)
:(
۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۱:۰۷
محبوبه !!
هیچوقت نفهمیدم دود چه ربطی به گذران همچین شبایی داره
پاسخ:
تاثیر خاصی نداره معمولا
بعضی وقتا فقط باعث میشه بگی به درک
بعضی وقتا لجه با خودم
بعضی وقتام چیزای دیگه
۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۱:۱۶
محمد StigMatiZed
چزای دیگه رو با رسم شکل توضیح دهید، 3 نمره.
پاسخ:
بارمش کمه البته واسه اونهمه چرا
بعضی وقتا با توجه به آسم نسبی مثلا:
0
\|/ --> 0-<--<
\ /
البته این بازم زیر شاخۀ لج میشه
۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۶:۳۵
مجتبی ز.
...
:'''
۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۵۱
گرداب
چقدر عوض شده همه چیز، اما انگار من هر بار میام اینجا مهم ترین چیز سیگار هست، سیگار.
من به نقاشی و خشونت معتادم، و همیشه درمورد اونا مینویسم.
پاسخ:
مهم ترین چیز که سیگار نیس
بعضی وقتا آدم از چیزایی مینویسه که جای دیگه ای نمیتونه حرفی بزنه
نوشته های مربوط به خشونت و نقاشی...
وبلاگ اگه دارید خوشحال میشم بخونمتون :)
۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۹
آوو کادو
کاش فقط امشب باشه...
پاسخ:
هووم.. :(
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۷
فاطمه یعقوبی
هعی امیدوارم شب هایی از این سبک دیگه برات پیش نیان چون فکر نمیکنم شبای خوبی باشن
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۷
فاطمه یعقوبی
هعی امیدوارم شب هایی از این سبک دیگه برات پیش نیان چون فکر نمیکنم شبای خوبی باشن
۱۱ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۵
وحید
چه شب سختی بوده ولی ازش رها شدی حتما :)
پاسخ:
شبای سخت و آسون میگذرن دیگه همیشه بالاخره
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!