شب باشد
هوا سرد باشد
تنها باشی
بلرزی از چیزی شبیه سرما
و سیگار...
نه
فایده نداشت
حالا بیشتر میلرزی...
+ چقدر خوب شده هوا که میشود تو سرمایش لرزید.
شب باشد
هوا سرد باشد
تنها باشی
بلرزی از چیزی شبیه سرما
و سیگار...
نه
فایده نداشت
حالا بیشتر میلرزی...
+ چقدر خوب شده هوا که میشود تو سرمایش لرزید.
احتمالا امشب چیزی قرار بود از آسمان و آن همه ستاره اش چیزی بفهمم، که اینهمه از ساعت های آغازین شب درگیرشان هستم و هر ثانیه توجهم را به خودشان جلب میکنند.
اما انگار احمق تر از آنم که بفهمم...!
به دنبال چیزی میگردم
برای نوشتن
مثل شعری برای نبودنت
شعر نیامد
اما
تا دلت بخواهد
اشک
آمد
اینجوریاست دیگه
دخترای مردم با اپیلاسیون های مدل جدید، ناخونا و لاکای جدید و رنگ موهای جدیدشون خوشن
منم با فیگور گرفتن تو آینه و دیدن عضلات جدید دستم امروز توی باشگاه بسی خوش بودم.
ینی بمیرم واسه مامانم :دی
نوشتن، قصه نقل کردن نیست، خلاف این است. نوشتن نقل همه چیز است در عین حال، نقل توامانِ داستان و غیبت داستان است؛ نقلِ داستان است از گذر غیبت داستان.
-- شیدایی لل.و.اشتاین مارگریت دوراس